منوی دسترسی
چگونه هوش هیجانی کودک دوزبانه خود را افزایش دهیم؟

راه کارهای افزایش هوش هیجانی در کودک دوزبانه (قسمت دوم)

راه کارهای افزایش هوش هیجانی در کودک دوزبانه (قسمت دوم)

در چندین مقاله در مورد انواع هوش و هوش هشت گانه گاردنر و هوش هیجانی صحبت کردیم . با توجه به اکتسابی بودن هوش هیجانی و اهمیت آن در موفقیت،در ادامه مقاله قبل چند راه برای افزایش هوش هیجانی کودک دوزبانه برایتان در این مقاله آورده ایم.

راه کارهای افزایش هوش هیجانی در کودک دوزبانه (قسمت دوم)

در ادامه مقاله قسمت اول به سراغ سومین راه کار افزایش هوش هیجانی در کودک دوزبانه می رویم: 

۳. به احساسات بچه‌ها گوش بدهید

خیلی وقت‌ها کودک دوزبانه یا سایر کودکان تنها نیاز دارد به احساساتش گوش دهید. چه شش ماهه باشد چه شانزده ساله، نیاز دارد به احساساتی که بروز می‌دهد توجه کنید. پس از آنکه احساساتش را بروز دهد، می‌تواند رهایشان کند تا از زندگی‌اش بیرون بروند. و بعد تعجب خواهید کرد این کار تا چه اندازه خونگرمی و صمیمیت را در او افزایش می‌دهد. اما برای این که نزد شما احساس امنیت کند و حرف‌هایش را بزند، باید تمام حواس‌تان به او باشد و کاملا به او گوش دهید. اگر مطمئن باشد در امنیت قرار دارد، حیرت خواهید کرد به چه راحتی می‌تواند خود را از بار سنگین احساسات رها کند. باید چه کنید؟ به حرف‌هایش خوب گوش دهید، حواس‌تان کاملا به او باشد. در مقابل وسوسه‌ی خوب کردن حال او و از بین بردن آن احساسات دردسرساز مقاومت کنید. کودک دوزبانه شما به طور غریزی می‌داند چطور حال خودش را خوب کند. به این مثال‌ها دقت کنید.

«به نظر خیلی ناراحتی می‌رسی. همه گاهی وقتا ناامید و ناراحت می‌شن… خیلی دوست دارم حرفات رو بهم بزنی.»

«می‌دونم اونقدر عصبانی هستی که فقط می‌خوای جیغ بکشی و داد بزنی و گریه کنی. هرکسی گاهی وقتا همچین حسی بهش دست می‌ده. من اینجام تا همه‌ی حرفات رو بشنوم. می‌تونی برام تعریف کنی که چقدر عصبانی و ناراحتی.»

«می‌دونم اونقدر عصبانی‌ هستی که می‌خوای سرم داد بزنی که برم دنبال کارم. من یه کم تنهات می‌ذارم. اما این احساسات بهت صدمه می‌زنه و تو رو می‌ترسونه و من نمی‌خوام تو رو با این احساسات ناراحت کننده تنها بذارم. من اینجام و می‌تونی بهم اعتماد کنی. می‌تونی تا می‌خوای ناراحت و عصبانی باشی و هروقت که دلت خواست آغوشم برات بازه.»

احساسات سالم انسانی باید در ما ایجاد شود، وجودمان را درنوردد و بگذرد. وقتی به جای ابراز احساسات به شکلی سالم، آن را خفه یا سرکوب می‌کنیم، احساسات‌ درون ما باقی می‌مانند. اما کودکان دوزبانه و به طور کل همه کودکان از احساسات پرقدرتی که آنها را فرامی‌گیرد می‌ترسند و تا وقتی جای امنی برای ابرازشان پیدا نکنند، می‌کوشند آن را نادیده بگیرند. وقتی احساسات در بدن کودک تلنبار می‌شود، کج‌خلقی به راهی طبیعی برای ابراز احساس تبدیل می‌شود.

وقتی با کمک ما کودکان‌مان احساس امنیت کنند و از احساسات‌شان بگویند، نه‌تنها روح و جسم آنها را شفا می‌دهیم، بلکه کمک می‌کنیم به روند عواطف درون خود اعتماد کنند، به این ترتیب در آینده می‌توانند بدون کج‌خلقی یا سرکوب احساسات خود، از پس آن بربیایند.

افزایش هوش هیجانی کودک

۴. حل مسئله را به بچه‌ها یاد بدهید

هر احساسی پیامی برای ما دارد، و بیهوده نیست. به بچه‌ها یاد بدهید احساسات‌شان را حس و درک کنند، با آن مدارا کنند و بدانند لازم نیست در واکنش آنی به احساسات خود کاری انجام دهند. به او یاد دهید وقتی فشار احساسات از روی او برداشته شد، در صورت لزوم می‌تواند به حل مشکل بپردازد و کاری انجام دهد.

اغلب اوقات، وقتی کودک دوزبانه یا به طور کل کودکان (و نوجوانان) عواطف خود را درک کردند و آن‌ را پذیرفتند، از قدرت احساسات کاسته می‌شود و کم کم ناپدید می‌شوند. اینجاست که زمانِ حل مسئله می‌رسد. گاهی بچه‌ها خود از پس این کار برمی‌آیند. گاهی نیز به هم‌فکری و کمک شما نیاز دارند. معمولا خیلی دوست دارید مشکلات بچه‌ها را برایشان حل کنید اما تا وقتی خودشان از شما کمک نخواستند پا پیش نگذارید؛ با این کار به او می‌گویید به توانایی او برای حل مشکلاتش اعتماد دارید.

«حتما خیلی ناراحتی که دوستت چون مریض بود نتونست بیاد پیشت. می‌دونم خیلی دوست داشتی باهاش بازی کنی. وقتی بهتر شدی شاید بتونیم به کمک هم یه کار دیگه پیدا کنیم که ازش لذت ببری.»

«خیلی ناراحت شدی که سام حاضر نبود اجازه بده تو هم نوبتت رو بازی کنی، اما خب در عوض تو هم خوشت میاد باهاش بازی کنی. شاید بد نباشه به سام بگی چه احساسی داری.»

بچه‌ها نیاز دارند احساسات‌شان را بیان کنند و در کنارش بدانند چطور با راه‌حل‌های سازنده مشکلات‌ را حل کنند. این کار نیاز به تمرین دارد و این ما هستیم که باید با آنها تمرین کنیم.

تحقیقات نشان داده‌اند تنها از طریق همدردی با کودک دوزبانه و سایر بچه‌ها نمی‌توان به آنها یاد داد احساسات‌شان را کنترل کنند، زیرا همدری مشکل آنها را حل نمی‌کند فقط حال‌شان را بهتر می‌کند. باید به بچه‌ها یاد داد احساسات خود را پیامی بدانند که به آنها می‌گوید باید رفتارشان را در مورد بعضی چیزها تغییر دهند، از این طریق است که آنها را توانمند می‌سازیم.

همه‌ی بچه‌ها برای آموختن شیوه‌ی ابراز نیازهایشان بدون حمله به شخصی دیگر، نیاز به مربی‌ و راهنما دارند.

وقتی متوجه یک الگوی رفتاری غلط در کودک دوزبانه خود می‌شوید، باید بدانید احساسات فراوانی در او جمع شده و او نمی‌داند چطور با آن‌ برخورد کند. بهترین درمان در این زمان «بازی» است.

مثلا شاید کودک چهار ساله‌تان همیشه مادرش را می‌خواهد. به جای این که مسئله را شخصی کنید و از کودک ناراحت شوید، با یک بازی به او کمک کنید با احساساتش روبه‌رو شود و بفهمد چقدر به مامان می‌چسبد. در این بازی «تلاش» نمایشی بابایی بیچاره برای جدا کردن او از مادر به جایی نمی‌رسد. پدر بین مادر و کودک قرار می‌گیرد و غرش می‌کند «نمی‌ذارم به مامان برسی… هی! اول باید من رو شکست بدی! وای چه زوری داری، تو چقدر قوی هستی! اما این دفعه نمی‌ذارم من رو شکست بدی!»

کودک چهار ساله‌تان می‌خندد، تلاش می‌کند و فرصت دارد ثابت کند همیشه می‌تواند به مامان برسد. از طرف دیگر تمام آن نگرانی‌های سرکوب‌شده‌ای که باعث می‌شد دنبال مادرش بگردد و به او بچسبد از بین می‌رود.

همه‌ی بچه‌ها هر روز احساسات فراوانی را تجربه می‌کنند. آنها اغلب احساس ضعف، نادیده گرفته شدن، خشم، ناراحتی، ترس یا حسادت دارند. بچه‌هایی که از لحاظ احساسی سالم باشند این عواطف را با بازی پشت سر می‌گذارند، کاری که همه‌ی بچه‌ها انجام می‌دهند. اگر به کودک‌ دوزبانه تان کمک کنید چالش‌های بزرگ و درونی خود را با بازی نشان دهد به او امکان می‌دهید مشکلاتش را حل کند و به سراغ چالش بعدی برود که با توجه به رشد و اقتضای سن بر سر راهش قرار دارد.

کودکان و حتی خیلی از بزرگسالان، نمی‌توانند چالش‌های احساسی و عمیق خود را در قالب کلمات توضیح بدهند. اما کودکان می‌توانند این چالش‌ها را به‌صورت نمادین در بازی نشان دهند و مشکل را حل کنند بی‌آنکه حرفی درباره‌اش زده باشند.
خنده هم مانند اشک هورمون استرس را کم می‌کند و تازه از گریه هم جالب‌تر و جذاب‌تر است.

نظرات

Captcha
بازگشت به بالا